برای تو که برایم بهترینی

دیدین چه جوری بی اعتماد شدیم؟آره دیگه اعتمادی نداریم و باید تو ایران بی اعتماد زندگی کنیم چاره ایم نیست غیر از تحمل!چند روز پیش روزنامه اعتمادم ... 

غم از دست دادن اعتماد که هر روز از طریق سایتش با دنیا در ارتباط بودم از یه طرف و غصه سلیمان (داداشم)که بی اعتماد شد و به قول خودش خونه امیدش رو از دست داد از طرف دیگه بد جور داره بهم فشار میاره.خیلی بهش دلخوش بودم چون بودن اعتماد بودن خیلی چیزا بود ونبودنش نبودن همون چیزا.امروز مطلب سلیمان رو خوندم خیلی تلخ نوشته بود,دلم خیلی بد جور گرفت,گلوم پر بغض شد بیشتر برای سلیمان که میدونم از بی اعتمادی چی می کشه خدایا اعتمادشونو بهشون برگردون... 

تف به روی همه کسایی که این روزا همه چیزمون رومی گیرن و باعث می شن همه همیشه زیر لب زمزمه کنن که      

                                  همه چی آرومه         من چقد خوشبختم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد